بیابان جهانی لوت

اولین اثر طبیعی که ثبت جهانی شد؟ لوت

گرم‌ترین نقطه  جهان؟ لوت

پست‌ترین نقطه مرکزی ایران؟ لوت

بیابان جهانی لوت کجاست؟

این بیابان بین سه استان کرمان، خراسان جنوبی و سیستان و بلوچستان قرار دارد؛ قسمت اعظم این بیابان در استان کرمان قرار گرفته است.

مساحت این بیابان چقدر است؟

مساحت عرصه بیابان لوت 2278 کیلومترمربع و مساحت حریم آن 17941 کیلومتر مربع است.

دمای بیابان جهانی لوت:

در سال 2004 و 2005 بیابان لوت، به ترتیب با دمای 68 و 8/70 درجه سانتی‌گراد گرم‌ترین نقطه زمین اعلام شد.

این میراث جهانی دارای چه مناطقی می‌باشد؟

مناطقی مانند کلوت‌ها، گندم‌بریان، ریگ‌یلان، رودشور و مناطق دیگری که بیابان لوت را تشکیل می‌دهند.

دلیل پیدایش کلوت‌ها؟

کلوت‌ها در مناطقی که جنس خاک دارای مقاومت متفاوتی است شکل می‌گیرند و عواملی چون وزش بادهای قوی و منظم، وجود رسوبات ریزدانه و فقدان پوشش گیاهی، شرایط اساسی برای شکل‌گیری کلوت‌هاست.

کلوت‌ها از نظر شکل ناهمواری، شامل تپه‌ها و رشته‌های موازی و راهروی بین آنها است. یاردانگ‌ها از نظر اندازه به سه دسته تقسیم ‌می‌شوند:

کوچک‌ترین یاردانگ (میکرویاردانگ) در مقیاس سانتی‌متر.

گروه دوم (مزویاردانگ) که از یک یا 4 متر ارتفاع و صدها متر طول دارد؛ ولی بطور معمول طول آنها 5 تا 10 متر است.

گروه سوم (مگایاردانگ)، کلوت‌های بیابان لوت نیز با عرض 80 و طول 120 کیلومتر یکی از عرصه یاردانگ دنیا را به نمایش گذاشته‌اند.

بزرگ‌ترین این کلوت‌ها 70 متر ارتفاع و صدهامتر طول دارد.

ریگ یلان

ریگ یلان یکی دیگر از جاذبه­های بیابان جهانی لوت است؛ ریگ یلان به ابعاد تقریبی 68 در 180 در شرق کلوت‌ها قرار گرفته است؛ برای تشکیل شدن ریگ یلان چند عامل وجود دارد:

  • خاستگاه ماسه‌ها (منبعی که این ماسه­ها تولید شدند)
  • محل شکل‌گیری این ریگ‌زار
  • باد ( طوفان‌های بسیار شدید)
  • مغناطیس

خاستگاه ماسه‌ها

اگر دقت کنید اطراف کلوت‌ها و ریگ یلان رشته کوه وجود دارد و بیابان لوت در یک منطقه پست قرار گرفته است.

در گذر زمان عوامل فرساینده سنگ‌ها را به رسوب‌های تخریبی تبدیل می‌کند.

در فصل سرد، کوهستان‌های حاشیه‌ی بیابان‌ها، سنگ‌ها در اثر یخبندان و همچنین ذوب یخ متلاشی می‌شوند؛ در بیابان‌ها نیز اختلاف دما بین شب و روز، عامل تخریبی مهمی به شمار می‌آید.

ماسه‌های ریگ یلان از دو خواستگاه یا دو منبع ماسه به وجود آمده‌اند

  1. 1. خشک رودها و مخروطه افکنه‌های اطراف بیابان لوت که منابع تجدید شونده ماسه هستند.
  2. مهم‌ترین منبع خاستگاه ماسه‌های ریگ‌یلان ماسه‌های حاصل از فرسایش کلوت‌ها می‌باشد.

فرسایش‌های بادی – آبی در غرب بیابان لوت مرکزی دالان‌های موازی در جهت شمال‌غربی – جنوب شرقی به نام کلوت‌ها ایجاد کرده است.

با توجه به وسعت کلوت‌ها، می‌توان حدس زد که چه حجم عظیمی از این رسوب‌ها، در تشکیل ریگ یلان سهیم بودند.

منشا باد‌های محلی و موسمی از کجاست و چگونه تاثیر می‌گذارد؟

بادهای محلی در بیابان لوت در اثر اختلاف ارتفاع زیاد بین سطح بیابان لوت و رشته ‌کوه‌های اطراف آن وجود دارد ایجاد می‌شوند.

اختلاف ارتفاع باعث ایجاد اختلاف درجه حرارت بین کوهستان‌های اطراف و بیابان‌ لوت شده است و این توپوگرافی منطقه باعث شده هوای نسبتا سرد و سنگین کوهستان به سوی بیابان گرم لوت جریان یابد و بدین ترتیب بادهای محلی به وجود آیند.

 گیاهان بیابان

گیاهان بیابان با توجه به توانایی سازگاری­شان برای زیستن از اقلیم خشک، زمین‌های شور و یا شنی، به ترتیب در زمره‌ی خشکی پسندها، شورپسندها و شن­دوست­ها قرار می­گیرند. این سازگاری با تغیراتی در شکل ظاهری و ساختار درونی آن همراه است.

برخی گیاهان بیابان، مانند تاغ با سازگاری در اقلیم خشک، زمین­های شور و یا شنی در هر سه دسته این گیاهان قرار می‌گیرند.

به حداقل رساندن حرارت، با تغیر جهت اندام­های هوایی به موازات نور خورشید، یکی از روش‌های زیرکانه گیاهان است.

در این گیاهان، رشد افقی برگ‌ها به حداقل می‌رسد تا سطح عمود بر نور به پایین­ترین حد ممکن برسد. در بسیاری گونه­ها برگ­ها و گل­ها به رنگ روشن و متالیک در آمده تا بیشتر نور منکعس و گرمای ورودی تعدیل شود.

خار­های روییده بر سطح اندام گیاهان، با جذب و انعکاس تشعشات خورشید، گرما را کاهش می‌دهد؛ هم­چنین با ایجاد یک لایه هوای بینابینی مرزی، بین گیاه و هوای گرم اطراف آن، عایقی ایجاد می‌کند. این خارها وسیله­ی دفاعی در برابر گیاه‌خواران نیز هستند.

مهم­ترین عامل از دست دادن آب در گیاهان، تبخیر و تعرق است تبخیر آب از طریق روزنه‌ها و سطح برگ‌ها صورت می‌گیرد، در برخی گونه­ها روزنه­ها مخفی یا فرو رفته­اند مثلا برگ‌های برخی از گونه­های خانواده­ی گندمیان لوله­ای شده تا روزنه­ها در داخل آن‌ها گنهان بمانند و میزان تبخیر کاهش یابد.

از دیگر شگفتی‌های سازگاری گیاهان اقلیم خشک، توقف فتوسنتز در ساعات گرم و شروع آن در ساعات خنک شبانه روز است. از آن­جا که گیاهان در زمان فتوسنتز، به سبب باز شدن روزنه‌ها بیش‌ترین میزان آب را از دست می‌دهند.

گیاهان به کمک ریشه‌ها، هم آب مورد نیازشان را تامین می‌کنند و هم جایگاه خود را در زمین محکم می‌کنند. گاهی حجم ریشه چندین برابر حجم اندام­های هوایی گیاه است.

از مهم‌ترین روش‌های شگفت‌انگیز سازگاری گیاهان در بیابان، ذخیره آب در ساقه و برگ‌های گوشتی است. این گیاهان توانایی آن را دارند که مقدار قابل ملاحظه‌ای آب در بافت گوشتی خود ذخیره و هنگام نیاز از آن استفاده کنند.

 جانوران بیابان

واقعیت تعجب‌انگیز درباره‌ی جانوران بیابان این است که تحمل آن‌ها در برابر گرما در مقایسه با آن‌هایی که در محیط‌های معتدل و مرطوب زندگی می‌کنند، چندان بیشتر نیست.

هر گاه دمای محیط بیش از حد بالا رود، علائم شدید آشفتی در آن‌ها کاملا قابل مشاهده است. پژوهش‌های میدانی حاکی از این است که مارمولک‌ها تا دمای 46 و مارها تا 42 درجه سانتی‌گراد را می‌توانند تحمل کنند. آستانه تحمل گرما در پرندگان و پستانداران به ترتیب دمای 45 و 44 درجه است.

در حالی که دمای هوای بیابان‌ها در تابستان، در سایه به 48 درجه می‌رسد و لاجرم هر موجودی باید راهی برای خنک شدن پیدا کند.

جانورانی که زندگی در این اقلیم را انتخاب کرده‌اند، از سازگاری رفتاری‌، فیزیولوژی و ظاهری برخوردار شده‌اند. از مهم‌ترین سازگاری‌های رفتاریِ بیش‌تر پستانداران، شب‌گرد شدن آن‌هاست.

با این تغییر، تغذیه و آنچه موجب بیش‌ترین افزایش فعالیت‌های متابولیکی می‌شود، به زمان خنک‌تر انتقال یافته، و این جانوران در ساعات داغ روز در پناهگاه‌های خود به استراحت می‌پردازند.

به علاوه پستانداران غدد تعرق دارند و تعرق واکنشی است که تا حد زیادی به خنک شدن آن‌ها منجر می‌شود. اگر چه مقدار زیادی از آب بدنشان را از این طریق از دست می‌دهند و این امر در بیابان و کمبود آب می‌تواند برای آن‌ها مطلوب نباشد.

مهره‌داران خونسرد مانند خزندگان برای تامین دمای مورد نیازشان به شدت به گرمای خورشید متکی هستند. از سوی دیگر تحمل گرمای شدید برای آن‌ها مقدور نیست به همین دلیل مدام از سایه به آفتاب در آمد و شُد هستند. بیشتر این جانوران در ساعاتی فعالیت می‌کنند که گرمای هوا قابل تحمل است، زمانی بین طلوع خورشید تا پیش از ظهر و از نزدیک غروب به بعد. در اوقات دیگر، در پناهگاه‌شان یا در سوراخ‌های زیرزمینی و یا بین ماسه‌ها استراحت می‌کنند.

رقصیدن مارمولک‌ها نیز نوعی سازگاری با برای مقابله با گرماست. در ساعات گرم تابستان که شدت گرمای زمین به حدی است که تاب پا بر زمین گذاشتن را به این جانوران نمی‌دهد، آن‌ها روشی هنرمندانه برای ایستادن و یا راه رفتن در آفتاب می‌گزینند.

بدین ترتیب که به نوبت و در زمان کوتاه، یک دست و یک پا مقابل خود را برای فرار از گرما بالا نگاه می‌دارند، تکرار این حرکات موزون ، به نوعی رقص شبیه است.

خزندگانی که در تپه‌های ماسه‌ای زندگی‌ می‌کنند، توانایی و مهارت کافی در شنا بین ماسه‌ها را دارند طوری که برای رسیدن به لایه‌های خنک‌تر به راحتی از میان ماسه خود را سُر می‌دهند و پیش می‌روند.

جانوران آب مورد نیاز خود را با نوشیدن، خوردن و آب متابولیکی کسب می‌کنند. آب متابولیکی آبی است که در زمان هضم غذا و در اثر آزاد شدن هیدروژن و ترکیب آن با اکسیژن تولید می‌شود.

کاهش آب نیز، در اثر تبخیر از سطح پوست، بزاق و تنفس و نیز از طریق مدفوع، ادرار، شیردهی و تخم‌گذاری صورت می‌گیرد.

 

 

غذاهای محلی کرمان

خالی از لطف است به کرمان بیایید و غذاهای محلی و بسیار خوشمزه دیار کریمان را امتحان نکنید.

در معرفی چندین غذای محلی کرمان ما را همراهی کنید.

  1. آبگوشت متنجنه

این آبگوشت با انواع سبزیجات و برگ میوه‌های خشک شده پخته می‌شود.

  1. آش کله جوش

آمیخته ای از کشک ساییده، نعنا و سبزی سرخ شده، مغز گردو و ترب کوبیده است.

  1. بزقرمه

غذایی بسیار خوشمزه و معجونی است از گوشت و سیر پخته تهیه می‌شود به گوشت همراه با استخوان‌های قلم و سرخ شده در پیاز و زرچوبه، آب اضافه می‌کنند پس از پخت کامل، سیر به آن می‌افزایند و بعد از 15 دقیقه کشک ساییده غلیظ به آن اضافه می‌کنند.

  1. چنگمال

غذایی است مقوی که از مخلوط خرمای بی هسته، روغن داغ، نان خرد شده و زیره بدست می‌آید. این ترکیب را چنگ زده و به اندازه کف دست، هرمی شکل در آورده در بشقاب گذاشته می‌شود و سپس میل می‌کنند.

  1. اماچ

شبیه شولی است و اجزاء آن را آب، اسفناج، نخود نیم‌کوب، چغندر خلال و آرد گندم تشکیل می‌دهد.

  1. آب گرمو

نوعی اشکنه است که با آب جوشیده، پیاز داغ‌، سیب‌زمینی و ادویه درست شده و به آن تخم‌مرغ نیز می‌افزایند.

  1. چغوک بریزو

سرخ گرده گوشت چرخ شده با سیب‌زمینی خرد شده و مقداری پیاز است، گاهی تخم مرغ نیز به ایت غذا اضافه می‌شود.

معرفی چند بازی محلی کرمانی

  1. گولی یو “توپ بازی”

بچه‌ها به دو گروه تقسیم می‌شوند و هر گروه با گروه مقابل دشمنن است، توپ را در هوا رها می‌کردند و هرکس که توپ را می‌گرفت می‌بایست به یک نفر از گروه مقابل بزند، اگر توپ به شخص می‌خورد سوخته بود و می‌بایست از بازی بیرون رود، اما اگر توپ را با دست می‌گرفت برنده بود و شخصی که توپ را زده بود می‌بایست از بازی بیرون رود.

  1. منقلی بدو

بچه‌ها گودال کوچکی حفر می‌کردند، چوبی روی آن گذاشته با چوب دیگری زیر آن می‌زدند و همراه با چرخش چوب می‌دویدند و فریاد می‌زدند “منقلی بدو” هر کس که موفق به گرفتن چوب می‌شد می‌بایست، آن‌را روی گودال بگذارد و همان کار را انجام دهد. در صورتی که چوب در فاصله کمی قرار می‌گرفت و یا به هوا نمی‌رفت بازیکن سوخته بود.

  1. چارباقله:

در گذشته وقتی زنان به کمک یکدیگر مقدار زیادی باقلا را پاک و دانه می‌کردند قبل از شروع کار، چارباقله را شرط می‌نمودند. بدین گونه که هر کدام باقلا چهاردانه ‌ای را می‌دیدند آن را در دستمال پنهان کرده و به دیگری می‌دادند و آن شخص بدون این که بداند در دستمال چیست دستمال را می‌گرفت و وقتی آن را باز می‌نمود، زنی که باقلارا به او داده بود می‌گفت “چار باقلای ما از شما” و بدین ترتیب خودش را برای یک میهمانی که پذیرایی آن باقلاپلو بود دعوت می‌کرد و شخصی که چارباقلا را گرفته بود آن مهمانی را می‌داد.

چارباقلا نذر یا کار واجبی نبوده فقط یک مهمانی دوستانه بوده است که برگزارشدن یا نشدنش هم بستگی به موقعیت برنده و بازنده داشته است.

  1. شاه و وزیر:

یک قوطی کبریت انتخاب کرده چهار طرفش را علامت‌گذاری می‌کردند یک طرف “شاه” یک طرف “وزیر” یک طرف “شیخ” و طرف دیگر “دزد” دوسر قوطی کبریت “هفت کله” گویند. بچه‌ها دور هم نشسته و به ترتیب قوطی را بالا می‌انداختند وقتی قوطی روی زمین می‌افتاد هر طرف که به سمت بالا قرار می‌گرفت شخص به همان نام خوانده می‌شد.

شاه در این بازی اختیارات زیادی دارد و وزیر صاحب شلاق می‌شود و به دستور شاه کسی را که دزد می‌شود شلاق می‌زند.

دزد جرمش از همه سنگین‌تر است کتک می‌خورد و از شاه و وزیر اطاعت می‌کند و مجبور به انجام هرکاری که شاه بگوید است مثلا شاه می‌گوید باید یکی از بازیکنان را بر گردن خود سوار کنی و چند دور اطراف حیاط بچرخانی، و یا اینکه دور حیاط معلق بزنی و…

شیخ بیشتر مورد بخشش قرار می‌گرفت و اگر کتک هم می‌خورد ضربات ملایم و بدون درد بودند.

در این بازی شلاق زدن دو گونه است و به دستور شاه اجرا می‌شد :

  1. آتشی (ضربات شدید)
  2. پنبه‌ای ( ضربات ملایم)

کسی که هفت کله می‌شده مجبور بوده یا 70 مرتبه خود را به زمین یا به دیوار بکوبد و یا اینکه به جای این تنبیه هفت مرتبه بازی را انجام دهد و در هر مرحله که دوست داشت بازی را متوف سازد.

معرفی چند آلات موسیقی و نواحی محلی کرمان

جوغ

چوغ سازی سنگی ازنوع کوبه‌ای یک طرفه است که روی دهنه آن با پوست بز یا گوسفند می‌پوشاند. تا چند دهه قبل این ساز در بین گروهی از ساربانان و شتربانان استان رواج داشته است.

جاریگ

جاریگ به معنای جا یا مکان ریگ است و گاه به آن (بشکن) نیز می‌گویند. جاریگ از سازهای منحر به فردی است که در گروه خودصدا- پوست صداها قرار می گیرد.

جاریگ، سازی استوانه ای و کوچک است که بر دودهانه آن پوست می کشند و داخل آن مقداری سنگ ریزه می ریزند.

نوازنده در حال اجرای ریتم روی یکی از پوست ها، جاریگ را در حالتی شوک دار، بالا و پایین می کند و از برخورد ریگ ها با پوست بالا و پایین، صدایی را ایجاد می کند.

دُرَک

نوعی پوست صدای دوطرفه که توسط گروهی از کولیان سیرجان نواخته می شود؛ این ساز رابطی میان دایره و سازهای خانواده دهل است.

درک به وسیله تسمه ای چرمی به گردن نوازنده آویزان می شود و برعکس دهل، پوست ها موازی زمین قرار می گیرند و به جای چوب و ترکه با انگشتان دست نواخته می شود. معمولا بر بدنه این ساز، زنگوله ای با نخی از جنس کنف آویزان است و نوازنده در مواقعی زنگوله را روی پوست بالایی میگذارد تا در هنگام نواختن و لرزش پوست،صدای زنگ داری ایجاد شود یا بند آن را روی یکی از انگشتان دست می انداز تا در حین حرکت انگشتان، صدای زنگوله نیز شنیده شود.

تاس

سازی مسی است که دهنه آن را با پوست گوساله می پوشانند و با چون نواخته می شود. این ساز توسط دراویش نعمت اللهی کرمان اجرا می شود. تاس در بین دراویش قادری کردستان نیز رایج است.

نقاره

دو نوع نقاره در استان کرمان رایج است.

  1. نقاره سفالی: که در مناطقی مانند امیرآباد شول سیرجان، بافت، رابر و ارزوئیه رایج است.
  2. نقاره فلزی: در مناطقی مانند شهربابک و شهداد مورد استفاده قرار می‌گیرد.

نقاره نوازی به صورت روزانه و در دو نوبت قبل از طلوع آفتاب و هنگام غروب اجرا می‌شود در اصطلاح محلی به این نقاره‌ها، طبل امامزاده می‌گویند و دلیل اجرای آن یادآوری شکوه و معنویت امامزاده می‌گویند. ریتم اجرایی این نوع نقاره برای مناسبت‌های مختلف متفاوت ایت. در روستای دوران نیز از نقاره در مراسم عزاداری و همچنین برای نوبت‌نوازی استفاده می‌شود.

در این قسمت نگاهی به موسیقی نواحی کرمان را خواهیم داشت که چند اشعار محلی آن‌ها را خواهیم گفت

مشک زنی

به همراه مشک زدن، ترانه‌هایی خوانده می‌شود از جمله :

مشک میزنم مشکوله

مسکه به توش گلوله

مسکش مال مهمونه

دوغاش مال چوپونه

نغمات ساربانی و بعضی نغمات چوپانی

متاسفانه این نوع موسیقی در کرمان در حال انقراض است. در سابق کاروان‌های شتر، حمل و نقل کالا و همچنین مسافران را در استان و خارج از آن برعهده داشتند.

ساربان برای هدایت و جمع کردن شترها و گوسفندان با نی محلی، آوازها و ملودی‌هایی را اجرا می‌کردند که از مهم ترین آن‌ها می‌توان به

  • اشتر مرو ( برای آوردن شترها و خوردن آب بوده است.)
  • اشتر خجو (برای جمع کردن شترها)
  • اشتر قطار
  • اشتر خزو
  • اشتر رو
  • گله هی و گله رو

اشاره کرد و هر کدام از این ملودی‌ها هم کاربرد خاص خود را داشته است.

مراسم عروسی

این ترانه‌ها بعضی اوقات در مراسم عروسی و به وسیله دو گروه یعنی اقوام داماد و عروس خوانده می‌شود. برای مثال:

گروه داماد می‌خوانند:

باغ بالا نو چه یه نومزاد کاکام بچه یه،

زن به کاکام زود بدین، آتیش به دنیا می‌کشه

و خطاب به عروس:

گل وخی چادر به سر کن حالا وقت رفتنه

گروه عروس می‌خوانند:

من نمی‌آم خونه بابام بهتره

خونه بابام نون و انجیر

خونه شوهر چوب و زنجیر

اینجا اتاقش چوقیه (چوبی است)

اینجا پلاسش ترکیه ( سیاه چادرش ترکی است)

من نمی‌آم والله بالله

مراسم لوک‌بازی

شخصی را به نام لوک‌ (luk) (شتر مست) می‌آوردند، به تنش لباس‌های رنگارنگ متعددی می‌پوشاندند. زنگوله‌ای به گردنش آویزان می‌کردند تا به شکل شتر در بیاید. طبل و دهل می‌کوبیدند و به هر خانه که می‌رسیدند، جار (صدا) می‌زدند:

های لوک اومد

لوک ما لوکه هزار

خیمه زده در مرغزار

الله خدا بارون بده

الله خدا بارون بده

اهالی خانه هم ظرف آبی بر سر لوک می‌ریختند و چون در زمستان باد سرد می‌وزید، با این کار ترحم خدا را جلب می‌کردند؛ این کار تا چهار شب ادامه داشت؛ شب چهارم هر خانه به آن‌ها کاسه آرد و ارزن می‌داد و با آن کماچی درست می‌کردند، داخل آن هم مهره‌ای می‌گذاشتند؛ مهره، داخل کماچ هر کس بود، او را می‌زدند تا باران ببارد و کسی ضامن که او را کتک نزنند و اگر باران نمی‌آمد، ضامن را کتک می‌زند و همین طول می‌کشید که باران بیاید. آئین‌های باران‌بندی، بادبندی و بادگردانی نیز در بین برخی از عشایر استان رایج است.

حنابندون (حنابندی)

این ترانه توسط زنان و دختران و هنگام حنا بستن بر دست و پای عروس و داماد اجرا می‌شود. گاهی به صورت نمادین دست و سر کودکان را نیز حنا می‌کنند.

سازهای همراه: سرنا، دهل و جره، یا چنگ و تمپک، یا چنگ‌قطی و تمپک.

دوماد حنات میبندیم

ور دست و پات می‌بندیم

اگه حنا نباشه

تنگ طلات میبندیم

و….

 

چند نمونه از آداب و رسوم سنت‌های مردم کرمان

از جمله سنت‌های شاخص مردم کرمان در طول تاریخ، مهمان‌نوازی آنها است.

اما قصد داریم درباره چند آداب و رسوم متفاوت‌تر شهر کرمان نسبت به شهرهای دیگر که صحبت کنیم.

  1. چهل بسم الله:

یکی از مراسم ویژه و اختصاصی تهیه “چهل بسم الله” در روز بیست و یکم ماه مبارک رمضان و در مسجد جامع کرمان است که عده‌ای با تهیه طوماری از قبل، آن را به چهل نفر عزادار می‌دهند تا هر کدام، یک بسم الله روی آن بنویسند و معتقدند که می‌توان با آن دفع بلا و رفع چشم زخم کرد. همچنین پختن آش عدس یا عدس پلو در شب‌های احیا و با این باور که خوردن عدس، اشک را زیاد کرده و زمینه را برای گریستن در رثای مظلومیت مولا فراهم می‌سازد.

  1. چهارشنبه سوری:

از ویژگی های این مراسم در کرمان خواندن قل هوالله به تعداد نخودهای مورد نیاز جهت تهیه آش عصرگاهی است. این مراسم معمولا از صبح روز سه شنبه به وسیله افراد خانواده انجام می‌شود، به این معنی که هر کدام از اعضای خانواده تعدادی نخود برداشته و در ازاء هر دانه قل هوالله خوانده و فوت می‌کنند.

  1. شب شیشه:

در ششمین شب تولد نوزاد، و برای در امان نگه داشتن کودک از شر “شیشه” مراسمی برگزار می‌شود بر اساس یک افسانه، شیشه، کبوتر سفیدرنگی است که در این شب خود را به چراغ زده و آن را می شکند، و در تاریکی، طفل را می‌رباید. برگزاری مراسم “بوی خوش” برای رهایی کودکان از ترس و دلهره- انجام مراسمی برای فرار از شر “خفتو” و… رسم‌های ویژه کرمان است.

  1. جشن سده:

از جمله مراسمی که با شکوه ترین آن را می‌توان در شهر کرمان شاهد بود، مراسم جشن سده است. زرتشتیان معتقدند که هزاران سال قبل و در دهم بهمن، “هوشنگ” به عنصر مقدس آتش دست یافت، لذا از دیرباز با برگذاری مراسمی، این روز را گرامی می‌دارند.

نزدیک غروب روز دهم بهمن، در باغچه بداق آباد، دو موبد زرتشتی با پوشش سفید خود ابتدا با لاله‌هایی در دست، سه مرتبه گرد انبوه هیمه‌ای که از مدت‌ها قبل به این مکان آورده شده، می‌گردند و پس از خواندن اوراد و ادعیه‌ به زبان اوستا، هیمه‌ها را به وسیله لاله‌ها، آتش می‌زنند و به این ترتیب جشن سده، را با شکوه بی‌نظیری برگزار  می‌کنند. آن‌ها بر این عقیده هستند که پس از جشن سده، دل زمین گرم می‌شود و راه آمدن بهار هموار می‌شود.

آن‌ها همچنین عقیده دارند، همانطور که شعله آتش، همواره رو به بالا در حال پرواز است، آدمی نیز باید در حال صعود بوده و از فرومایگی بپرهیزد.

  1. مراسم سی شور:

در این مراسم به مدت سی روز و هر روز سه مرتبه آب تنی کرده و به نیایش می‌پردازند، علاوه بر این از خوردن غذاهای حیوانی خودداری می‌کنند. پختن “سداب یا سدو” و توزیع آن بین نیازمندان، از دیگر مراسم بین زردشتیان کرمان است.

سداب برگ سبزی است که آن را با پیاز در روغن کنجد سرخ کرده و روی لقمه‌هایی از نان گرم می‌ریزند و تعارف می‌کنند.

برگزاری جشن مهرگان به مناسبت پیروزی ایرانیان بر ضحاک_ جشن گاهان بار_ و ستایش خداوند به انگیزه آفرینش جهان مادی، جشن هیرومبا، برگزاری مراسم جشن سدره‌پوشی، به انگیزه رسیدن پسران و دختران به سن تکلیف و… را می‌توان از جشن‌های دیگری که در بین زرتشتیان کرمان رواج دارد، بشمار آورد.

کبوترخانه در ایران

کبوترخانه چیست؟

کبوترخانه به محل زندگی کبوترها گفته می‌شود.

کبوترخانه‌ها اغلب برج‌های استوانه‌ای شکلی هستند و درون دیواره‌های داخلی آن‌ها سوراخ‌هایی جهت آشیان کردن کبوتران جهت جمع آوری فضولات آنان برای مصارف کشاورزی استفاده می‌شده است.

تاریخچه کبوترخانه

تاریخچه برج‌های کبوترخانه و چگونگی پیدایش آنها به درستی مشخص نیست. اما با مرور نوشته‌ها و مدارک جهانگردان در سه قرن گذشته می‌توان گفت از حدود 700 سال پیش برج‌های کبوتر در اصفهان خرید و فروش می‌شده است.

ویژگی کبوترخانه

فضای تهویه‌ای به گونه‌ای است که حرارت مطبوعی دارد تا کبوتران بتوانند تخم گذاری کنند.

نور مناسبی دارد چون کبوتر ها در تاریکی دید کافی ندارند و تا به راحتی بتوانند لانه‌های خود را پیدا کنند.

پنجره‌ها و برجک‌های مشبک جوری تعبیه شده که کبوتران برای ورود و خروج دچار مشکل نشوند.

رنگ سفید نوار گچی علاوه بر زیبایی به جلب توجه کبوتران نیز کمک می‌کند.

مارها قادر به بالا رفتن از سطوح منحنی نیستند به همین دلیل  کبوترخانه‌ها را استوانه‌ای می‌ساختند.

این سازه جوری ساخته می‌شده که در تابستان محیطی خنک و در زمستان محیط گرم را برای کبوترها ایجاد کند.

دیوارهای کبوترخانه بصورت مخروطی شکل و ضد زلزله هستند، طراحی دایره‌ای با فضای تو در تو در مقاوت کبوترخانه‌ها نیز نقش دارد.

قنات در ایران

قنات به چه معناست؟

قنات یک راهروی زیرزمینی است که آب را از آبخوان یا سفره آب زیززمینی به اراضی پست تر منتقل می‌کند. در واقع قنات متشکل است از چندین چاه که بصورت عمودی در یک سطح شیب‌دار حفر شده‌اند و این چاه‌ها در زیرزمین با یک راهروی با شیب ملایم‌تر از سطح زمین به یکدیگر متصل می‌شوند.

 

به این شیوه از تامین آب در شرق ایران (کاریز) و در غرب ایران (قنات) می‌گویند.

 

قنات‌های ثبت جهانی در ایران

 

  1. قصبه گناباد

 

  1. بلده فردوس

 

  1. زارچ حسن‌آباد

 

  1. آسیاب آبی میرزا نصرالله مهریز

 

  1. جوپارکرمان

 

  1. اکبراباد بروات بم

 

  1. قاسم آباد بروات بم

 

  1. مون در اردستان

 

  1. وزوان اصفهان

 

  1. مزدآباد اصفهان

 

  1. ابراهیم آباد اراک

 

انواع قنات

 

  1. تقسیم بندی قنات‌ها برحسب طول

 

  1. تقسیم بندی قنات‌ها برحسب عمق

 

  1. تقسیم بندی قنات‌ها برحسب آبدهی

 

 

 

  1. تقسیم بندی قنات‌ها برحسب طول:

 

در این دسته بندی دو نوع قنات کوتاه و طویل وجود دارد. هر چه باران سالیانه مناطق بیشتر باشد طول قنوات کمتر و عمق مادرچاه آنها نیز کمتر است و بلعکس.

 

دلیل این امر آن است که در قنات پر باران آب‌های زیرزمینی در عمق کمتری قرار دارند و در نقاط کم‌باران آب‌های زیرزمینی را باید در عمق بیشتری جست‌و جو کرد.

 

 

 

  1. تقسیم بندی قنات‌ها برحسب عمق:

 

در این تقسیم بندی دو نوع قنات تعریف شده است: قنات عمیق و قنات سطحی.

 

به قنات هایی که برای دست یافتن به آب می‌بایست به بیش از 30 متری زمینی فرو روند و گاه این عمق را تا 100 متر و بیش از آن ادامه دهند، قنات عمیق می‌گویند.

 

در بعضی مناطق، عمق لایه قابل نفوذ نسبت به سطح زمین کم است.

 

احداث قنات در این مناطق نیازمند عمق زیاد مادرچاه و میله‌ها نیست.

 

 

 

  1. تقسیم بندی قنات ها برحسب آبدهی:

 

در این دسته بندی دو گروه قنات جای دارند. قنات‌هایی که آبدهی آنها در طول سال ثابت و همیشگی است و قنات هایی که آبدهی آنها در طول سال برحسب میزان بارندگی و خشکسالی تغیر می‌کند.

 

مزیت های قنات در مقایسه با چاه

 

– طولانی‌تر بودن عمر مفید قنات در مقایسه با عمر مفید چاه و موتور پمپ

 

– اطمینان به تداوم آبدهی قنات بیش از تداوم آبدهی چاه عمیق در طول زمان است

 

– عدم نیاز به ابزارهایی همچون پمپ و پمپاژ، دینام، تسمه پروانه و… از ساعت روشن شدن قنات

 

– عدم احتیاج قنات به جاده برای حمل وسایل مذکور و ناچیز بودن هزینه نگهداریقنات در مقایسه با هزینه نگداری چاه و موتور پمپ

 

– قنات به قنا‌ت‌بان نیازی ندارد در صورتی که چاه همیشه به یک نفر تلمبه‌بان احتیاج دارد

 

– نگهداری آسان‌تر قنات در مقایسه

 

آسیب نرساندن کمی و کیفی به آب‌های زیرزمینی، به علت استفاده تدریجی از این آب‌ها،

 

– قنات مصرف کننده سود سرمایه‌های زیرزمینی است و چاه‌هایی که به طریق غیر اصولی حفر شده‌اند، مصرف کننده‌های عین سرمایه‌ها هستند

شب یلدا

شب یلدا از ویژه شب‌های زمستانی است که مردم درازی این شب را با شب نشینی طولانی و سرگرمی‌های متنوع کوتاه می‌کنند. در این شب اعضای خانواده‌ها، دوستان و آشنایان در خانه‌های یکدیگر گرد می‌آیند و آخرین شب پاییز و آغاز شب چله را تا پاسی از نیمه‌شب گذشته بیدار می‌مانند و اوقات را با آیین‌ها و آدابی خاص می‌گذرانند.  در این قسمت به چندآیین و آداب مخصوص شب یلدا اشاره خواهیم کرد:

  1. شب‌نشینی

شب یلدا با شب‌نشینی و گردآمدن در خانه یکدیگر شکل و جلوه می‌گیرد. در این شب آنچه معمولا میان همه ایرانیان عمومیت دارد، جمع شدن در خانه‌های بزرگ‌ترهای خانواده، فامیل و کدخدایان و ریش‌سفیدان آبادی یا در خانه خویش و آشنا و نشستن پای سفره شب چره یلدا است.

  1. سفره شب‌یلدا

سفره یا خوانی از خوردنی‌های گوناگون ضیافت خانه ایرانیان را در شب یلدا جلا می‌دهد. در طول شب همه بر سر سفره شب‌چره می‌نشینند و با خوردن و نوشیدن و گفتن لطیفه و قصه و گرفتن فال و انواع سرگرمی‌ها، لحظات گذار زمان در آخرین شب پاییز به زمستان را با پندار باززایی تمیلی خورشید با عیش و نوش و شادمانی جشن می‌گیرند.

  1. سه میوه مقدس

انار و سیب و هندوانه در فرهنگ ایرانی – اسلامی و فرهنگ‌های دینی برخی سرزمین‌های دیگر ارزش و اعتبار قدیسانه دارند. بنا بر روایت عهد عتیق، در عهد سلیمان نبی دورادور و سراسر ستون‌های معابد را با نقش انار به نشانه قداست و جاودانگی تزئین می‌کرده اند.

انار و سیب هر دو نمادی از باززایی، باروری، نوشندگی، پیروی و جاودانگی به شمار می‌روند و با میلاد ایزد – مهر در ارتباط هستند. به ویژه انار، سیب سرخ و هندوانه معمولا گرد و تو سرخ با نماد مهر، یعنی خورشید در شب یلدا یا چله بزرگ انطباق دارد.

  1. شام شب یلدا

روح‌امینی نیز چنین پنداشته که شب یلدا خوراک ویژه‌ای نمی شناسیم و تهیه شام بستگی به وضع اقتصادی و روند تغذیه خانواده دارد.

اما تحقیقات نشان می‌دهد در نواحی مختلف ایران، جدا از شهرها و روستاهایی که در آن‌ها سنت قربانی کردن در شب یلدا رسم بوده و جشن شب چله با مهمانی شام از کباب و خوراک گوشت قربانی برگزار می‌شده است؛ در شمری از پاره فرهنگ‌های ایران رسومی دارند که عبارت است از:

مهرداد بهار بدون اینکه از جایی نام ببرد از رسم خوردن کشمش پلو در شب چله صحبت می‌کند که ظاهرا در تهران معموا بوده است.

همایونی از رسم پختن و خوردن هویج پلوی آمیخته با کشمش و رب در شام شب چله شیراز صحبت می‌کند. در کازرون آبگوشت مرغ و خروس در گیلان خورشت سبزی بدون گوشت با پلو و در سنندج خوراک دلمه کلم ترش بوده است.

 

 

  1. شعرخوانی و قصه‌گویی

شعرخوانی، شاهنامه‌خوانی، حافظ‌خوانی، خواندن اشعار محلی، نقل قصه و داستان گفتن لطیفه و چیستان کم و بیش در شب‌نشینی شب یلدا در بیش‌تر شهرها و روستاهای ایران معمول بوده است.

در شب یلدا قصه‌هایی نقل می‌شوند که روایت برخی از آن‌ها بر محور سرما و برف و یخبندان شب چله و ایام زمستان دور می‌زند. این قصه‌ها به قصه‌های شب چله معروف‌اند. مانند قصه مربوط به “پیردنیا دیده” در اراک. برخی قصه‌های دیگر اختصاص به فرهنگ و منطقه خاصی دارند، مانند ” ماجرای وزیر و شاه” در اردبیل و …..

  1. تفال‌زنی و فال‌گیری

یکی دیگر از سرگرمی‌های این شب تفال زدن یا فال‌گیری برای پیش‌بینی سرنوشت و آینده خود و خانواده و چگونگی آب و هوا و کار و معیشت در سال پیش روی آن‌ها بوده است برخی از این تفال‌ها جنبه عمومی دارد و برخی خاص مردم یک منطقه و برخاسته از ویژگی‌های فرهنگی آن منطقه هستند.

تفال و فال‌گیری از رسم‌های کهن مردم ایران در تحویل هر دور کوتاه کیهانی و نو شدن فصل و سال که آفرینش عالم تکرار می‌شود بوده است.

  1. شال‌اندازی

یکی از رسم‌های معمول در شب یلدا و بیشتر در جوامع روستایی رسم شال‌اندازی بوده است. شال انداختن رفتاری شاد و پرهیجان و سرگرم کننده در میان نوجوان و جوانان بوده است. آن‌ها معمولا دستمال یا شالی را به ریسمان می بستند و در تاریکی شب به پشت بام خانه‌ها می‌رفتند و آن را از روزن سقف خانه‌ها به داخل اتاق، یا به ایوان خانه‌ها می‌انداختند. وقتی صاحب خانه شال یا دستمال را می‌دید، مقداری آجیل و میوه از سفره شب یلدا در دستمال شال‌انداز می‌بست تا آن را بالا بکشد.

  1. خوانچه شب‌چله

یکی دیگر از سنت‌های شب یلدا در بسیاری از پاره فرهنگ‌های ایران، گرامیداشت و تکریم دختران تازه نامزد شده یا تازه شوهر کرده با فرستادن خوامچه شب چله بوده است.

در این شب، خانواده مری که نامزد کرده یا دختری که تازه به خانه شوهر رفته بود، خوانچه‌ای را از انواع میوه‌های سفره یلدا و آجیل می‌آراستند و همراه هدایایی از پارچه و زیور و جواهر به خانه دختر نامزد شده یا شوهر کرده می‌فرستادند.

جشن در ایران باستان

جشن در ایران باستان

در فرهنگ فارسی، اغلب در برابر واژه جشن دو معنا می‌آید:

یکی مجلس شادی و میهمانی و دیگری عید.

جشن ها دو نوع هستند: 1. جشن‌‌‌‌‌‌‌‌های دینی 2. جشن‌های غیر دینی

  1. جشن‌های دینی

 (Aگاهانبارها                (Bنوروز

(A گاهانبارها: گاهانبارها مجموعه جشن‌هایی در بزرگداشت شش آفریده خداوند بوده‌اند که ایرانیان باستان پرستش (به معنای مراقبت) و احترام آن‌ها را برخود لازم می‌دانستند. آفرینش جهان طی شش مرحله صورت گرفت و از نظر زمانی مجموع این روند در طول یک سال بود.

شرح هر یک از گاهانبارها

  • میدیوزرم: در چهل و پنجمین روز از آغاز سال، روز اصلی گاهانبار نخست، موسوم به میدیوزرم، به معنای ” میان بهار” بوده است. بنابر روایت‌ها آفرینش آسمان 40 ر.ز به طول انجامید. در تقویم امروز ما این گاهانبار در روزهای دهم تا چهاردهم اردیبهشت ماه جای دارد.
  • میدیوشم: 60 روز پس از گاهانبار نخست، زمان گاهانبار میدیوشم، به معنای “میان تابستان” است. آفرینش آب 55 روز به طول انجامید. گاهانبار میدیوشم در تقویم خورشیدی امروز از هشتم تا دوازدهم تیرماه واقع شده است.
  • پتیه‌شم: یا جشن دانه‌آوری سومین گاهانبار است؛ آفرینش زمین 70 روز طول کشید. در تقویم امروز ما این جشن در روزهای بیست و یکم تا بیست و پنجم مهرماه واقع است.
  • ایاسرم: چنان که گفته شد چهارمین آفرینش مربوط به گیاه بود. این آفرینش 25 روز طول کشید، در تقویم امروز این جشن در روز‌های بیستم تا بیست و پنجم مهرماه واقع است.
  • میدیارم: 75 روز پس از آفرینش چهارم کار آفرینش گاو، نخستین نمونه جانوری به انجام رسید. میدیارم به معنای میان زمستان نام گرفت.
  • همسپتدم: هفتاد روز طول کشید که هرمزد انسان را آفرید؛ این گاهانبار که در واقع جشن فروشی‌های درگذشتگان است، در آخرین شب سال و درست پیش از اعتدال بهاری برگزار می‌شد. در تقویم امروز ما زمان برگزاری این جشن از بیستو پنجم تا بیست و نهم اسفندماه است.

نوروز

نخستین روز است از فروردین ماه و از این جهت روز نو نام کردند. زیرا که پیشانی سال نو است. جشنی که از دیرباز تاکنون با نام نوروز یاد و برگزار می‌شود، بی‌گمان همواره مهم‌ترین جشن دینی و ملی ایرانیان بوده است. ایرانیان در ایام نوروز آداب و رسوم مختلفی دارند که به چندتا از آن‌ها اشاره خواهیم کرد: آدابی مثل خانه تکانی و لباس جدید، سبزکردن سبزه، تهیه سفره هفت‌سین، جمع شدن دور هم بر سر سفره هفت‌سینبا لباس نو، خواندن قرآن، روشن کردن شمع، دود کردن اسپند، خواندن دعای سال تحویل، زیارت اهل قبور، دید و بازدید و سیزده بدر.

جشن‌های غیردینی

همچنان که پیش‌تر اشاره شد، گروه جشن‌های مرسوم به غیر دینی، برخلاف این عنوان، جنبه دینی هم داشتند زیرا اغلب آن‌ها به سبب تقارن نام روز و ماه و در بزرگداشت ایزد مرتبط با آن روز و ماه برگزار می‌شدند. با این حال برگزاری این گروه از جشن‌ها تکلیف دینی نبوده، بلکه صرفا دارای فضیلت و ثواب بوده است.

دوازده روز از ماه- که سی روز آن به نان ایزدان زردشتی نام‌گذاری شده بود- دارای همان نام‌های دوازده ماه هستند.

  1. فروردین‌ماه: در این ماه علاوه بر عید نوروز، سه جشن دیر هم وجود دارد: یکی در روز ششم که زادروز زردشت پیامبر است.

دومین جشن که منابع تاریخی کمتر بدان پرداخته‌اند، در روز هفدهم این ماه، یعنی سروش روز، واقع است؛ سروش، ایزد عبادت و فرمانبری، نخستین کسی بود که مردم را به ذکر و زمزمه فراخواند.

سومین جشن: در روز نوزدهم، فروردین روز، از جمله جشن‌های مهم است که در موقعیت تلاقی ماه و روز نیز واقع است و جشن فروردینگان خوانده می‌شود. در چنین روز ایرانیان باستان به زیارت اهل قبور می‌رفته و طی مراسمی از آنان یاد می‌کرده‌اند.

  1. اردیبهشت‌ماه: چنان که اشاره شد، سومین روز ماه به نام اردیبهشت، ایزد موکل بر آتش است و بنا به رسم یاد شده در این روز جشن اردیبهشتگان برگزار می‌شد.

درباره جزئیات برگزاری این جشن در دوره باستان آگاهی چندانی در دست نیست، اما از آن‌جا که اردیبهشت ایزد آتش است، به نظر می‌رسد این جشن در آتشکده‌ها برگزار می‌شده است؛ احتمالا مردم با پوشیدن لباس سفید در جشن شرکت می‌کردند و به ستایش پروردگار به جشن و شادی می‌پرداختند.

  1. خردادماه: در ششمین روز این ماه، یعنی خرداد روز، به سبب توافق نام ماه و روز، جشن خردادگان برگزار می‌شد که از نحوه برگزاری آن اطلاعاتی در دست نیست. با این حال از آنجا که خرداد ایزد نگاهبان آب است، ظاهرا در دوران باستان مردم این جشن را در دامان طبیعت و در کنار چشمه و رودها برگذار می‌کردند و نیایش می‌خواندند.
  2. تیرماه: در برخی منابع آمده است که در ششم تیرماه جشنی به نام نیلوفر وجود داشته است و در روز سیزدهم تیرماه که به نام تیر یا تشتر از ایزدان مهم ایرانیان باستان نامگذاری شده، یکی از مهمترین جشن‌های ایرانی واقع است، این جشن موسوم به تیرگان، به گفته اغلب منابع تاریخی در بزرگداشت واقعه تیراندازی آرش کمانگیر است.
  3. امردادماه: در هفتمین روز این ماه، که آن نیز نام امرداد دارد، به سبب توافق دو نام ماه و روز، جشنی است که امردادماه نامیده می‌شود. هر چند اطلاعاتی درباره این جشن هم وجود ندارد اما می‌توان گفت که در بزرگداشت یکی از ایزدان مهم دین ایران باستان و ایزد نگاهبان گیاهان بوده، باشکوه بسیار و احتمالا هم در دامان طبیعت برگزار می‌شده است.
  4. شهریورماه: شهریور امشاپسند، ایزد نماد شهریاری آرمانی و نیز نگاهبان فلزات است که ششمین ماه سال و چهارمین روز ماه را به نامش نامگذاری کرده‌اند. بدین ترتیب در دوره باستان در روز چهارم شهریور ماه جشن موسوم به شهریورگان برگزار می‌شد. این جشن که آذرخش هم نامیده شده، جزو جشن‌های آتش است.

از این رو، این روز، روز جشن آتش‌های خانگی بوده و در روزگاران باستان که به سبب تفاوت میانگاهشماری‌های قدیم و جدید- در آغاز زمستان واقع می‌شده، مردم در خانه  آتش‌هایی بزرگ می‌افروختند و پس از ستایش و نیایش، برای صرف خوراکی گرد هم می‌آمدندو مردم آن روزگاران آتش را برای رفع سرما و خشکی زمستان می‌افروختند و بر این باور بودند که گرمای آن عوامل زیان‌آور برای گیاهان را از بین می‌برد.

7. مهرماه:

شانزدهمین روز ماه که به نام مهر، ایزد مشهور ایران باستان نامیده شده است؛ در تقویم ایرانی نوروز، بزرگ‌ترین جشن ایرانیان است که در نیمه اول سال به استقبال بهار می‌روند در حالی که مهرگان، تقریبا در آغاز نیمه دوم سال و رفتن به پیشواز زمستان، قرار گرفته است.

درباره پیدایش این جشن همانند نوروز روایت‌های بسیاری وجود دارد چون در این روز آفتاب برای اهل عالم پیدا شد، پس آن را مهرگان نامیدند.

8. آبان ماه:

نزد ایرانیان باستان پس از آتش، دومین عنصر مقدس و افزونی بخش آب بود که درباره احترام به آن و ضرورت پاکیزه نگاه داشتن این عنصر زندگی بخش تاکیدهای فراوان شده است. بر اساس همین اهمیت هشتمین ماه سال و دهمین روز ماه به پاس احترام به این عنصر و ایزد موکل بر آن نامگذاری شده است.

در روایت‌ها آمده که در این روز پسر تهماسب، به پادشاهی رسید و به مردم گفت جوی‌هایی بکنند و آب‌ها را درون آن روان کنند. و دوباره بیان شده که در همین روز وی بر افراسیاب پیروز شد و بعد از هفت سال خشکی باران بسیاری بارید و همچنین خبر پیروزی فریدون بر ضحاک هم به همه کشور رسید با آغاز پادشاهی فریدون، مردم بار دیگر به دارایی‌های خویش دست یافتند و با زن و فرزند خویش زندگانی ایمنی را آغاز کردند.

9.  آذرماه:

در این جشن که از آن با نام‌های کوسه برنشین و بهارجشن نیز یاد می‌شده، مردم به استقبال بهار طبیعت می‌رفتند. بدین منظور مردی کوسه (بی‌ریش) را لباس مندرس می‌پوشاندند. آنگاه مرد کلاغی در یک دست و بادبزنی در دست دیگر خود را باد می‌زد. با این کار زمستان را وداع می‌کردند و در شهر می‌گشتند و مردم به او چیزهایی می‌دادند و بر او آب و برف و یخ می‌پاشیدند.

جشن شب یلدا در این ماه برگزار می‌گردید.

10.  دی‌ماه:

دی یکی از نام‌های خداوند به معنای آفریدگار است و در این ماه که نام خدای بزرگ را دارد، بیشترین جشن‌ها واقع شده‌اند. از آن‌جا که خداوند برترین پادشاهان دانسته می‌شد بنابراین پادشاهان ایران نیز در این روز آیین‌های خاصی داشتند: پادشاه تخت را رها می‌کرد، جامه سپید می‌پوشید و در بیابان بر فرش سپید می‌نشست. تمام جلال و شکوه پادشاهی، از جمله گروه نگهبانان و دربانان، را کنار می‌زد و آزادانه به کار مردم رسیدگی می‌کرد. شاه با دهقانان و بزرگان می‌نشست و غذا می‌خورد و از برادری با ایشان و این که پادشاه و رعیت هر دو به یکدیگر نیازمندند، سخن می‌گفت.

به این جشن نودروز هم می‌گفتند زیرا تا نوروز نود روز فاصله داشت.

در روز چهاردهم که نام ایزد گوش نامیده شده جشنی موسوم به سیر سور یعنی جشن سیر برگذار می‌شد. رسومی برای دفع دیوان داشتند که یکی از آن‌ها خوردن سیر بود.

11.  بهمن‌ماه:

دومین روز که بهمن‌روز است، در این ماه به سبب توافق دو نام جشن گرفته می‌شد. نحوه برگزاری این جشن: ایرانیان باستان خوردن گوشت را در 4 روز اول بهمن حرام می‌دانستند و هیچ جانوری را سر نمی‌بریدند؛ از دیگر رسم‌های این روز خوردن گیاه بهمن بود که آن را با شیر یا نبات و شکر می‌خوردند یا بر روی غذا از جمله آش می‌ریختند.

جشن سده نیز در پنجمین روز از ماه بهمن برگذار می‌شده و هم‌اکنون شاهد این جشن هستیم.

12. اسفندماه:

پنجمین روز ماه به نام ایزد بانوی بزرگ ایرانیان باستان، اسفندارمد، فرشته نگهبان زمین و زنان درستکار و پاکدامن و خیرخواه، در ماه اسفدارمه یا اسفند، به سبب توافق دو نام، جشنی بوده که آن را عید زنان دانسته‌اند.

 

جامعه ایلی در ایران

واژه ایل

ایل معانی متفاوتی دارد اما این واژه در متون کهن ترکی و فارسی به معانی مختلف ولایت، صلح و دوستی، خیل و گروه، دوست، رام و مطیع، مردم و جماعت به کار رفته است.

شیوه­های زیست

جوامع ایلی ایران از لحاظ شیوه زیست و معاش می‌توان به دو دسته تقسیم کرد:

جامعه‌های کوچ‌رو، جامعه‌های یکجانشین.

کوچ‌رو

ایل‌های چادرنشین شبان، در تمام سال پیوسته در پی‌ دام و یافتن مرتع از جایی به جایی دیگر کوچ می‌کنند و با صحراگردی و بادیه‌نشینی و کوچ با فاصله کوتاه و بلند به صورت تحرک عمودی از سرزمین‌های گرمسیر دشتی به سرزمین‌های سردسیر کوهستانی و بالعکس و یا به صورت تحرک افقی در دشت و بیابان زندگی می‌گذرانند.

این گروه، غالبا زیر چادر زندگی می‌کنند و به هنگام کوچ همه اعضای خانواده، زن و مرد و کودک، سیاه چادر و زاد و توشه و اسباب خانه خود را بار ستور می‌کنند و منزل به منزل راه دور و دراز دشت و صحرا را به منظور به دست آوردن آب و مرتع برای گله‌هایشان می‌پیمایند.

انسان و دام و مرتع سه رکن اصلی زندگی کوچ‌رو است و دام و مرتع نقش مهم و حیاتی در زندگی اقتصادی و بقای جامعه کوچ‌رو ایفا می‌کند.

ایل‌های کوچ‌رو فصلی یا موسمی، کوچ تابستانه و زمستانه دارند. این ایل‌ها در بهار باروبنه می‌بندند و با گله‌هایشان به ییلاق یا سردسیر می‌روند بخشی از بهار و تمام تابستان را در ییلاق می‌گذرانند. در پاییز از ییلاق به قشلاق یل گرمسیر باز می‌گردند و بخشی از پاییز و زمستان را در قشلاق به سر می‌برند.

برخی از این ایلات، در پایگاه ثابت خود در قشلاق و شمار اندکی در ییلاق خانه‌های خشت و گلی یا سنگی دارند. بخش دیگر، به خصوص در ییلاق در چادر زندگی می‌کنند.

یکجانشینی

ایل‌های اسکان‌یافته ده‌نشین ایل‌هایی هستندکه زندگی کوچ‌روی و چادرنشینی را رها کرده و با با حفظ ساختار اجتماعی – سیاسی سنتی خود در خانه‌های خشت و گلی روستاها ساکن شده‌اند.

این گروه از جامعه ایلی دو وجهی و بر پایه تولید کشاورزی و دام‌پروری است. دامداران ایل معمولا گله‌های خود را به چوپانان می‌سپارند تا به مراتع متعلق به تیره و طایفه و یا به روستاهای محل اقات آنها، یا کوهستان‌های پیرامون دهات ببرند و بچرانند.

ماری شیل که در سال‌های 1264-1269 قمری در ایران می‌زیسته درباره تغیر شیوه زندگی کوچ‌رو به یکجانشینی برخی از ایلات می‌نویسد: ایل‌هایی هستند که زمانی کوچ‌رو بوده‌اند و اکنون اسکان یافته و به کشاورزی پرداخته‌اند. این ایل‌ها هنوز وحدت و ویژگی خود را به منزله جامعه ایلی حفظ کرده‌اند و هر ایلی را رییسی و هر یک از تیره‌ها و طایفه‌های ایل را سرکرده‌ای رهبری می‌کند.

هر گروه ایلی با حفظ خصوصیت‌های بنیادی در فرهنگ و زبان قوم خود، به گویشی خاص از زبان قومی سخن می‌گویند. زبان‌ها و گویش‌هایی که ایلات و عشایر بدان سخن می‌گویند به جز زبان‌های غیرایرانی ترکی، ترکمنی و عربی ، همه جزء زبان‌های ایرانی و شاخه‌ای از هند و ایرانی یا آریایی هستندکه به خانواده بزرگ زبان هند و اروپا تعلق دارند.

زبان‌ها و گویش‌های ایرانی

کردی، لری، بلوچی.

زبان‌ها و گویش‌های غیرایرانی

عربی، ترکی و ترکمنی

دین و مذهب

تشیع و تسنن: دو مذهب رایج در میان ایلات و عشایر مختلف ایران است.. مذهب شیعه بیشترین پیروان را در جامعه ایلی- عشیره‌ای دارد و از چها فرقه اهل سنت و جماعت، عشایر سنی بیشترشان از مکتب حنفی و شافعی پیروی می‌کنند.

گرو‌هایی از مردم کرد و لر و بلوچ در جامعه ایلی، به خصوص جامعه‎عای یکجانشین به دو طریقت نقش‌بندی و قادری گرویده‌اند و گروهی اهل حق نیز هستند.

تقسیم کار در جامعه ایلی بر چه اساسی صورت می‌پذیرد؟

جنس: از لحاظ جنسی برخی کارها مناسب مردان و برخی مناسب زنان تعیین شده است. مثلا مراقبت و مواظبت از کودکان، رفت و روب و… برعهده زنان می‌باشد.

سن: تقسیم و توزیع کار براساس  سن نیز تا حد زیادی به سن ‌آنها بستگی‌دارد.

مثلا: چراندن گله‌های کوچک بره و بزغاله در اطراف حریم  محل مسکونی برعهده پسران و دختران کوچک. آوردن آب از چشمه و قنات و حمل شاخه و خاشاک از اطراف معمولا  بر عهده دختران و زنان بسیار جوان است.

منزلت اجتماعی: منزلت اجتماعی درتوضیع کار و تخصیص وظیفه در میان افراد و گروه ها و قشرهای اجتماعی نیز تاثیر دارد مثلا، در گذاشته اعضای خانواده­های قشر بالای جامعه، ماننده خانواده های ایل بیگ و خان،  یا ارباب و مالک، برخی از کارهای و وظایفی را که عامه مردم ایلیاتی یا زارع و رعیت برعهده داشتند،پست می‌شمردند و انجام نمی‌دادند.

شایستگی و مهارت: آخرین ملاک تقسیم کار میان زنان و مردان مبتنی بر مهارت و قابلیت جنسی است مثلا: زنان در پشم ریسی و نخ تابی مهارت دارند، و مردان در پشم چینی، چوپانی.